خوشا روزی که چشمم به رخت افتد باز
دوشنبه, ۴ تیر ۱۴۰۳، ۰۹:۳۹ ق.ظ
خوشا روزی که چشمم به رخت افتد باز
چو مه تابان شود آفتاب رخت باز
من آن شمع شبستان جهان افروز دلم
ز آن چشم نرگس و آن لب و دندان باز
به هر سو رخ نمایی چو مهی در آسمان
همه جا تا به آخر به تو مرهون باز
بر آن روی و آن چشم و آن زلف همچو لیل
جهان آراسته گردد و خندان باز
چو من در بند زلفت شوم اسیر دگر
به هر سو که بروی من پیش تو آواز
- ۰۳/۰۴/۰۴