نفسم به نفسته

نفسم به نفست گره خورده است
مانند پروانه ای که به شعله ای چسبیده باشد

هر نفس که می‌کشم
با نفست همراه می‌شود

گویی همه ی وجودم
تنها برای نفسیدن با تو آفریده شده است

نفسم به نفست گره خورده است
چون بدون تو نفس کشیدن معنایی ندارد

به هر سو که می‌روم
تو همراه من هستی
در هر جا که می‌نشینم
بوی تو را می‌شنوم

نفسم به نفست گره خورده است
چون تو در هر لحظه از زندگی من حضور داری

هر نیم نگاهت
همچون باد صبحگاهی است
که جان خسته ام را می‌زداید

هر لبخندت
چون آفتاب بهاری است
که بر دل یخ زده ام می‌تابد

نفسم به نفست گره خورده است
چون تو تنها منبع حیات من هستی

تو نه تنها نفس من،
بلکه تمام وجود من هستی