پیاده روی چنین در میان پاییز خسته
سه شنبه, ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۰۳:۲۶ ب.ظ
پیاده روی
چنین در میان پاییز خسته
تنها به پیاده روی می پردازم
آسمان سرد و ابری است
جاده ها مجروح و پوشیده از برگ های خزان زدهآوازی از پرندگان سرگشته ام می کند
همراه دلی آشوبناک
و قلبی که هر لحظه دشوارتر می تپد
در انتظار پایانی برای این پاییز بی تابدر این سفر سرد و غم انگیز
چگونه دل بگیرم
جز به صدای شاخه های لرزان و برگ های ریخته
و آن پیرمرد نشسته بر کنار جادهکه میان خاکستر افق محو می شود
چه رخ داده که درون من
ای کاش می توانستم چون آن پیرمرد
چنین آشفته است؟
چرا پاییز مرا نیز با خود
به ورطه ی رنج و افسردگی کشانده است؟
آرام بر کنار جاده بنشینم
و تنها نظاره گر این پاییز غمگین باشم
بی دغدغه و بی آشوب
توجه همگی لینک ها سالم است بعضی لینک ها قند شکن (و-ی پی-ان) میخواهد روشن کن
- ۰۳/۰۴/۱۹
