تو آرامش من هستی، تو نجات من هستی.
تو تنها کسی هستی که می‌تواند دردهای مرا التیام بخشد.
هر لحظه که تو را می‌بینم، قلبم شادمان می‌شود،
هر زمان که صدایت را می‌شنوم، روحم سرشار از نشاط می‌گردد.
تو تنها کسی هستی که می‌تواند تاریکی وجودم را روشن کند،
تو تنها کسی هستی که می‌تواند امید را دوباره به زندگی من بازگرداند.
وجودت برایم همچون نسیمی است که بر تن و جانم می‌وزد،
حضورت برایم همچون آفتابی است که بر قلبم می‌تابد.
عشق تو چون شرابی است که مرا مست کرده است،
وجود تو همچون نوری است که تاریکی را از قلبم دور کرده است.
تو تنها کسی هستی که مرا به سوی خود می‌کشاند،
تو تنها کسی هستی که قلب مرا به تپش وا می‌داری.
هر لحظه که از کنارت دور هستم، احساس تنهایی می‌کنم،
هر ثانیه که از آغوشت دور هستم، احساس سرگردانی می‌کنم.
تو قلب مرا به آتش کشیده‌ای،
تو روح مرا به پرواز درآورده‌ای.
از تو جدا شدن برای من مرگ است،
بدون تو زندگی من هیچ ارزشی ندارد.
تو تمام هستی من هستی،
تو تنها نفس کشیدن من هستی.
جهان بدون تو برایم تاریک و بی‌معنی است،
زیرا تو تمام نور و معنای زندگی من هستی.
چشمانت برایم آسمان است،
لبخندت برایم بهشت است.
سخن از عشق است و دل طالب وصال،
دل شیدا و جان افسرده، چشم پر از حال.
تو آرامش روحم هستی،
تو تنها تکیه گاه زندگی من هستی.
با تو هر لحظه روشن است،
بدون تو تاریک و سرد است.
تو نور چشمان من هستی،
تو تنها امید و آرزوی من هستی.
عشق تو در قلب من ریشه دوانده است،
بدون تو احساس سرگردانی و تنهایی می‌کنم.
هر لحظه به تو فکر می‌کنم،
هر نفسی که می‌کشم برای تو است.
تو همه‌چیز من هستی،
تو تنها معنای بودن من هستی.
گاهی فکر می‌کنم اگر تو نباشی، من چیزی نخواهم بود،
زیرا تو در وجود من ریشه دوانده‌ای.
تو نور چشمان من هستی،
تو تنها امید و آرزوی من هستی.
تو نور چشمان من هستی،
تو معنای زندگی من هستی.
تو تنها امید و آرزوی من هستی،
تو تنها دلیل نفس کشیدن من هستی.
تو برای من بهشتی که همواره در آرزوی رسیدن به آن هستم،
تو برای من آسمانی هستی که همیشه به دنبال ستارگان آن هستم.
تو تنها کسی هستی که قلب مرا به تپش وا می‌داری،
تو تنها کسی هستی که جان مرا به پرواز در می‌آوری.