تو قلب من هستی،
تپش‌های قلبم همه برای تو است.
تو روح من هستی،
نفس‌هایم همه برای تو است.
تو زندگی من هستی،
هر لحظه‌ام برای تو است.
تو همه‌چیز من هستی،
تو تنها معنای بودن من هستی.
تو زیباترین جلوه‌ی آفرینش هستی،
تو بهشتی که همیشه در آرزوی رسیدن به آن هستم.
تو آسمانی هستی که همواره به دنبال ستارگان آن هستم.
تو گنجینه‌ای هستی که تمام گوهرهای هستی در آن جای دارد.
تو دریایی هستی که همواره در آرزوی غرق شدن در اعماق آن هستم.
تو خورشیدی هستی که همیشه به دنبال طلوع تو هستم.
تو زندگی هستی که همواره در آرزوی داشتنت هستم.
تو همه‌چیز هستی، تو تمام هستی من هستی
تو نسیمی هستی که آرام و نرم بر چهره‌ام وزیدن می‌گیرد.
تو موجی هستی که مرا به دل خود می‌کشد و در آرامش خویش غرق می‌کند.
تو آفتابی هستی که تاریکی‌های زندگی‌ام را روشن می‌کند.
تو ستاره‌ای هستی که در آسمان قلبم می‌درخشد و مرا به سوی خود فرا می‌خواند.
تو گلی هستی که با رایحه‌ی دل‌انگیزت، روح و روانم را مست می‌کند.
تو موسیقی‌ای هستی که گوش جانم را نوازش می‌دهد.
تو چشمه‌ای هستی که تشنگی‌های روح مرا سیراب می‌کند.
تو همه‌چیز هستی، تو زندگی من هستی
تو آینه‌ای هستی که تمام زیبایی‌های جهان را در خود منعکس می‌کند.
در نگاهت آسمان و زمین و تمام موجودات هستی را می‌توان دید.
لبخندت گلی است که بوی خوش آن تمام گلستان را پر می‌کند.
صدایت نوای بهشتی است که گوش جان را نوازش می‌دهد.
با تو بودن آرامشی است که تمام نگرانی‌ها و دردها را از من می‌گیرد.
تو عشق و زندگی هستی، تو خورشیدی هستی که تاریکی را از زندگی من دور می‌کند.
وجودت مایه‌ی آرامش و سکون قلب من است.
تو تنها معنا و مفهوم زندگی من هستی
چشمانت دریاچه‌ای است که غرق در آرامش است،
لبخندت آفتابی که آسمان را روشن می‌کند.
نگاهت موج‌های زلال و شفافی است که مرا به ساحل آرزوها می‌برد.
صدایت نوای فرشتگان است که دل را به پرواز درمی‌آورد.
تو ستاره‌ای درخشان در آسمان زندگی من هستی.
تو جلوه‌ای از زیبایی و عشق هستی که مرا مجذوب خود کرده‌ای.
هر لحظه با تو زیستن برایم لذت‌بخش و با ارزش است.
تو آرامش روح و تسکین دل من هستی
اژدهای آتشین عشق در دلم زبانه می‌کشد،
غوغای بی‌امانش جانم را به آشوب می‌کشد.
هر لحظه بیشتر از پیش تو را به یاد می‌آورم،
هر روز که می‌گذرد، دلتنگی‌ام بیشتر می‌شود.
در دل شب سپید، ستاره‌ها همچون چشمان آرزومند در آسمان درخشان می‌درخشند. صدای زالل جویباری که از دور به گوش می‌رسد، آرامش و نشاطی ناب را به دل می‌نشاند. نسیم ملایم، موهای سرکشِ درختان را نوازش می‌کند و همه چیز در بیداری آرام و سکون فرو رفته است.
در این لحظه ی خیالانگیز، قلبم پر است از احساسات پاک و سرشار. آرامشی دلپذیر مرا در خود فرو برده است و روحم به دنیای دیگری سفر کرده است. آرزوهایی که همچون پرنده‌ای آزاد در آن سوی آسمان پرواز می‌کنند، گویی تا ابد جاودانه خواهند ماند.
این زیبایی طبیعت، این آرامش دل‌انگیز، این حس شیرین و لذت‌بخش، همگی دستاویزی هستند برای خلق شعری زیبا و احساسی که سرشار از عشق و زندگی باشدای نور چشمان من!
به محض اینکه شنیدم شما به سراغم آمده‌اید،
قلبم از شادی به پرواز درآمد.
این خبر دلنشین، مانند نسیم خنکی است که بر دلم می‌وزد
و آرامش و لذتی خاص را به جانم هدیه می‌دهد.
حضور گرم و دلنشین شما، همواره برایم بسیار با ارزش و پربرکت است.
چقدر دلتنگ دیدار شما بوده‌ام!
سلام بر شما دوستان عزیز و گرامی،
از اینکه با لطف و مهربانی به این خانه کوچک و ساده من سر می‌زنید، بی‌نهایت سپاسگزارم. امیدوارم که حضور شما در این گوشه آرام، لحظاتی دلنشین و به‌یادماندنی را برایتان رقم زده باشد.
در همین راستا، خواهشمندم که این وبلاگ را به دیگران نیز معرفی نمایید تا آنان نیز از نعمت همنشینی با شما بهره‌مند گردند.
در ضمن، بگذارید که آرزوی روزی پر از شادی و سرخوشی را برای شما به جان دل بگویم. ظهرتان به خیر و روزتان پر از لبخند و آرامش باددل افسرده و اندوهگین من
امروز روزی است که بر من سنگینی می‌کند،
حالی و حسی که بر دل من سایه افکنده است
گویی که بر بال و پر شادی و نشاط من سنگینی می‌نماید
و مرا از پرکشیدن به آسمان شادی و آرامش باز می‌دارد.
دل پژمرده و افسرده من،
چه بر سر تو آمده که همچون ابری تیره و غبارآلود،
بر روی قلب من نقش بسته ای؟
آیا آفتاب شادی و سرور در این روزهای تیره و تار،
بر تو تابیدن نخواهد کرد؟
آیا بهار امید و آرزو،
شکوفه‌های شادی را بر شاخه‌های دل تو نخواهد نشاند؟
دل افسرده من، بگشا بر روی این ابرهای تیره،
تا بانوی خورشید امید،
پرتوهای درخشان خود را بر تو بتاباند
و دل پژمرده و افسرده ات را شاداب و سرزنده گرداند.