بیت ناز

بیت ناز وبی برای همه دوستان

بیت ناز

بیت ناز وبی برای همه دوستان

سلام خوش آمدید

۱۱۷ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

در پس هر درد، رویشی هست
در پس هر سکوت، آوازی است
در پس هر پایان، آغازی است
در پس هر شب، سحری در راه است

آنچه امروز دشوار می نماید
فردا آسان خواهد شد
آنچه امروز ناممکن به نظر می رسد
فردا محقق خواهد گشت

آنچه امروز تاریک می نماید
فردا روشن خواهد گشت
آنچه امروز دور به نظر می رسد
فردا نزدیک خواهد بود

پس هرگز نومید مشو ای دل
که در پس هر سختی، آسانی است
در پس هر شب، روزی خواهد درخشید
در پس هر پایان، آغازی خواهد بود

  • ۲۲ خرداد ۰۳ ، ۱۵:۰۲
  • Ms. Negar

چون کودکی هستی که در شب می خفتی
با دیده های خویش ستاره ای می دیدی
و می پنداشتی که آن ستاره را
دست خویش می توانی لمس کنی

اما هر بار که دست بر می داشتی
ستاره از تو دور می شد و فرو می رفت

و تو چون به خواب می رفتی
ستاره ات در آسمان می درخشید

به همین گونه است زندگی ما
آنچه را که می خواهیم دست یابیم
همواره از ما دور می شود
و آنچه را که از دست داده ایم
همیشه در خاطره مان می درخشد

  • ۲۲ خرداد ۰۳ ، ۱۳:۵۷
  • Ms. Negar

بگذر ز من ای دل ستمدیده ام
ز خون جگر، تا چه شود آینده ام

روزی که تو را بر دل آوردم
همان روز، بر خود نفرین خواندم

تو را چه کنم ای عشق جانگداز
که بی تو، نتابم به لحظه ای باز

دلم همچو آیینه است، صاف و پاک
تو را در دل خود، همیشه جا داک

جدایی تو از من، دردی است بس
که بر روح افسرده ام، چون آتش است

  • ۲۱ خرداد ۰۳ ، ۱۴:۳۱
  • Ms. Negar

در این بی‌وفایی، گدای دل من
تاب دل شکستن ندارد تن من

چون تو را به یاد آورم، آتشی درون
سوزد این دل پر درد من، سوزان چون

هر طرف که نگاه کنم، یادگار تو هست
بی تو، این جهان، جای نیست و نشست

ای که پرده از سر نهان برداشتی
جان و دل مرا به تاراج کشاندی

  • ۲۱ خرداد ۰۳ ، ۱۳:۲۳
  • Ms. Negar

در قلب من، جای داری
چون گُل سرخی در بهار

آرامش و شوری داری
چون آب‌های زلال و پُر نثار

در آتش عشق می‌سوزی
و باز هم زیبا می‌شوی

دل‌های شکسته را می‌آرایی
و در آن زندگی می‌بخشی

تو گنجینه‌ای بی‌پایان
از عشق و محبت و جان

هر لحظه که به تو می‌نگرم
چون سحری زیبا می‌شوم

ای قلب من، ای عزیز من
تو راز هستی و آفرینشی

هر آنچه که در تو می‌گذرد
بر جان و دلم اثر می‌گذارد

تو آینه‌ای از احساسات
که در درونت جای داری

  • ۲۱ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۲۸
  • Ms. Negar

در آغوش شب،
ستاره‌ها چون آرامش جاری اند.
پیام‌آور رموز هستی،
بر دل تاریک شب می‌درخشند.

دل انگیز و رؤیایی،
چون نجوای فرشتگان آسمانی،
نجوای شان در نسیم پیچیده،
وجود را به لرزه در می‌آورد.

موج‌های دریای بی‌کران،
با آواز دلنشین خویش،
سرود جاودانه حیات را
در گوش جان طنین انداز می‌کنند.

در این لحظات جاودانه،
هستی با هستی در آمیزش است.
خلسه‌ای شیرین و رؤیایی
دل و جان را فرا می‌گیرد

  • ۲۰ خرداد ۰۳ ، ۱۹:۴۹
  • Ms. Negar

در آسمان سحر،
پرتوی از فراسوی پنهانی،
به آرامی جان می‌بخشد
به سکوت شب.

فرشتگان آسمانی
با نوازش نجوا،
آهنگی زلال را
به گوش جان می‌رسانند.

عطر گل‌های وحشی
در آغوش نسیم بهاری،
دل را به لرزه در می‌آورد
و روح را تازه می‌کند.

این زیبایی و نرمی،
این آرامش و تازگی،
از توصیف بیرون است
و در درون جاری است.

لحظه‌ای جاودانه،
که در آن
هستی با هستی
در آمیزش است

  • ۲۰ خرداد ۰۳ ، ۱۸:۴۹
  • Ms. Negar

بوی زندگی در این هوای بهاری
جلوه‌های طبیعت جلوه‌گر است
آسمان فیروزه‌ای و ابرهای سفید
در آن پرندگان نغمه سرایند

چشمه‌های خروشان و جویبارها
نرم و آرام سر به سو می‌روند
درختان شاداب و شکوفه‌های رنگارنگ
زیبایی را به این سرزمین می‌آورند

در این طبیعت سرشار از زیبایی
دل آدمی پر از شوق و امید است
روح آرام و قلب سرشار از نشاط
همه جا را پر از لطف و صفا می‌کند

  • ۲۰ خرداد ۰۳ ، ۱۸:۴۳
  • Ms. Negar

در باغ گل، بوی عطر گل و سبزه
آواز پرندگان خوش طنین است
آسمان آبی و ابرهای سفید
آرامش جان، طراوت آفرین است

نسیم ملایم بر شاخه ها وزیدن
شکوفه ها بر سر شاخه ها نشستن
جویبار خرامان، نغمه‌اش پیداست
چشمه ز صخره ها آب روان است

در این فضای دل‌انگیز و خرّم
جان آدمی آرام و شاد و سرخوش
دل را به شادی و لذت فرومی‌برد
روح را سیراب می‌کند و خاموش

  • ۲۰ خرداد ۰۳ ، ۱۸:۴۲
  • Ms. Negar

رویای من، تو ای زهره آسمان
چشمانت جلوه‌های حور جانان
لبانت آتشین چون آفتاب
موهایت جادوی شب پریشان

دل من در آن نگاهت طناب
جان من در آن لب‌های تو تاب
مهربانی تو نوری در جهان
لطف تو آرامش روح نهان

عشق تو آتشی است زنده و پایان
پاکی و مهر تو چون سایه در جان
هر چه هستم به تو وامدار هستم
با تو آرام و با تو پایدار هستم

  • ۲۰ خرداد ۰۳ ، ۱۸:۳۵
  • Ms. Negar
نویسندگان
پیوندها